جدول جو
جدول جو

معنی پرده بندی - جستجوی لغت در جدول جو

پرده بندی(پَ دَ / دِ بَ)
دستان نشانی (موسیقی)
لغت نامه دهخدا
پرده بندی
دستان نشانی
تصویری از پرده بندی
تصویر پرده بندی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
خیمه شب بازی، در نمایش، نوعی بازی و نمایش که عروسک ها را از پشت پرده یا خیمۀ کوچکی به وسیلۀ سیم یا نخ به حرکت می آورند و یک یا چند نفر از پشت خیمه به زبان آن ها حرف می زند (می زنند)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
تقسیم کردن چیزی به چند درجه یا طبقه
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِبَ)
صف بندی. طبقه بندی. ترتیب کردن به رده. (یادداشت مؤلف) ، درجه بندی. طبقه بندی. موجودات زنده بشکل افراد جداگانه ای بر روی سطح زمین زندگانی می نمایند که تحقیق و تفحص در احوال یک یک آنها جداگانه امری غیرمقدور میباشد و از همین نظر از ازمنۀ بسیار قدیم نظردانشمندان بر آن جلب گردیده که موجوداتی را که تا حدی به یکدیگر شباهت دارند بشکل دستجات کوچک یا بزرگی جمع کرده اسم مشترکی برای آنها وضع نمایند و این عمل را رده بندی یا تاکزونومی گویند. (از جانورشناسی عمومی تألیف فاطمی ص 68)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیله بندی
تصویر پیله بندی
عمل تنیدن کرم ابریشم پیله را، بسته بندی بادامه های ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعده بندی
تصویر وعده بندی
زمان بندی در پرداخت وام تعیین تاریخ برای ادای وام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گروه بندی
تصویر گروه بندی
گرد آمدن، اجتماع کردن، جمع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده باده
تصویر پرده باده
نوایی است از موسیقی قدیم: (پرده راست زند نارو بر شاخ چنار پرده باده زند قمری برنارونا) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
لعبت بازی خیال بازی شب بازی خیمه شب بازی: (ور بشاهی سر فرازی میکنی طفل راهی پرده بازی میکنی) (عطار اسرار نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
پایه بندی رچانبندی چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رده بندی
تصویر رده بندی
طبقه بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رده بندی
تصویر رده بندی
((رَ دِ بَ))
طبقه بندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
مکر، فریب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده باده
تصویر پرده باده
((~ دِ))
از نواهای موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تقسیم بندی، طبقه بندی، گروه بندی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
Gradation, Rankness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
gradation, rang
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
derecelendirme, rütbe
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
등급
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
階層 , ランク
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
דרגה , דרגה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
क्रम , स्थिति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
pengelompokan, peringkat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
การจัดระดับ , ระดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
градация , ранг
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
indeling, rang
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
gradación, rango
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
gradazione, rango
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
gradação, classificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
分级 , 等级
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
gradacja, ranga
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
градація , ранг
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
Gradation, Rang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درجه بندی
تصویر درجه بندی
ngazi, daraja
دیکشنری فارسی به سواحیلی